.

دیوید کلی در یکی از برترین سخنرانیهای ted به بحث در خصوص تاثیر بی رحمانه اجتماع بر اعتماد به نفس خلاق و بنای مجدد آن می پردازد. موضوع سخنرانی کلی در تد " چگونه اعتماد به نفس خلاق را در خود ایجاد کنیم" می باشد.

 
به گزارش روابط عمومی پارک علم و فناوری کرمانشاه به نقل از ted وی با ذکر مثالی از سال سوم ابتدایی خود در مدرسه اوکدل در باربرتون اوهایو به توضیح اعتماد به نفس خلاقانه می پردازد؛
 
 "به یاد می آورم برایان که بهترین دوستم بود در حال کار کردن بر روی یک پروژه بود، برایان در حال درست کردن یک اسب با گل رسی بود که معلممان زیر دستشویی گذاشته بود. تا اینکه یکی از دخترها که پشت میزش نشسته بود و داشت برایان را درحال کار تماشا می‌کرد، به جلو خم شد و به او گفت: " این خیلی بده، اصلا هیچ شباهتی به اسب نداره." و برایان با شنیدن این جمله حالش گرفته شد. آن اسب گلی رو له کرد و تکه گل رس را به داخل سطل پرتاب کرد. من دیگر هیچ‌ وقت برایان رو مشغول مجسمه سازی ندیدم."

 
 
کلی با ذکر این مثال می خواهد از رفتار بی رحمانه اجتماع در کشتن انگیزه رفتارهای خلاقانه سخن بگوید، این رفتار باعث می شود بسیاری دیگر به خوشان به چشم آدم خلاق نگاه نکنند و نیروهای خلاقانه برای همیشه در وجود آنها به بی رحمانه ترین شکل کشته شود.
 
وی معتقد است این نگرش که فرد خلاق نیست را اجتماع در فرد ایجاد می کند و این تصویری است که در اعماق وجود فرد نفوذ کرده با نهاد وی عجین می شود و هیچگاه از او جدا نمی شود و نتیجه آن نسلی از بزرگسالان است که نیروهای خلاقانه خود را سالها پیش و در زمان کودکی به خطر فشارهای اجتماعی از دست داده اند.
 "در دنیای بزرگسالان، مدیران همین که به گفته های خلاقانه یک فرد خلاق می رسند بهانه ای برای خروج از گفتگو می آورند اما اگر کمی صبر کنند، از اینکه چقدر خودشان و گروهشان مبتکرند شگفت زده می شوند."
وی می گوید نتیجه تمامی این فرایند آن می شود که بزرگسلان در روند زندگی خود نیروهای خلاقانه و نو آورانه را از خود می گیرند، مبادا که اجتماع به قضاوت آنها بنشیند زیرا قضاوت اجتماع نوعی ترس بیمار گونه ایجاد می کند که برای همیشه با سرشت انسان عجین می شود.
 
 کلی تاکید دارد همه این افراد برای بازگشت به اصل خویش می بایست درمان شده و با ترس از قضاوت اجتماع روبرو شده و بر آن مسلط شوند. آنها با این کار اعتماد به نفس جدید به دست آورده و احساس خواهند کرد که با آن می توانند جهان را تغییر دهند.
 او در نهایت از سرطان خود می گوید و اینکه در زمان مراجعه به پزشک در این اندیشه بوده که اگر از سرطان جان سالم به در برد تنها به تحقق یک آرزو می اندیشید؛ این کار کمک به مردم تا سرحد امکان بود تا دوباره اعتماد خلاقانه‌ای را که در طول زندگی‌شان از دست داده بودند رو برگردانند.
 کلی زنده ماند و در حال حرکت در این مسیر است.